فشار قبر
[ بازدید : 179 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
null
پس از آن، قفسه آهنینی که گویا از هفت جوش و به اندازه بدن من بود، آوردند و مرا در میان آن، جا دادند و آن را با پیچ و مهره و فنری که داشت پیچیدند. کمکم آن قفسه تنگ میشد، تا اینکه به حدّی مرا در فشار قرار داد که نفسم قطع شد و نتوانستم داد بزنم، ولی آنها با عجله تمام پیچ و مهرهها را پیچیدند، تا آن قفسه کهاز اوّل گنجایش بدن مرا داشت، به قدر تنوره سماور کوچکی باریک شد و استخوان هایم همگی خُرد و درهم شکست، و روغن من که به صورت نفت سیاه بود، از من گرفته شد و هوش از من رفته بود و نفهمیدم.
هنگامی که به هوش آمدم، دیدم سر مرا هادی به زانو گرفته است. گفتم: هادی، ببخش! حالی ندارم که برخیزم و در این بیادبی معذورم! تمام اعضایم شکسته و هنوز نفسم به راحتی بیرون نمیآید. سخنم بریده بریده بیرون میآمد، و صدایم ضعیف شده و اشکم نیز جاری بود، کأنّه از جدایی هادی گلهمند بودم که در نبود او اوّلین فشار را دیدم.
هادی برای دلداری و تسلیت من گفت: این خطرات از لوازم منزل اوّلِ این عالم است، و همه کس را گردن گیر است و اختصاص به تو ندارد و گفتهاند: «البلیّة إذا عمّت، طابت» (38)؛ بلا وقتی فراگیر شود، تحمّل آن گوارا میگردد. هرچه بود گذشت، امید است بعد از این چنین پیشآمدی برای تو پیش نیاید!
دیگر آنکه: خطرات این عالم از جانب خود شماست؛ چون این قفسه که خیال کردی از هفت جوش است، از اخلاق ذمیمه (زشت) انسان (که با نیش غضب به یکدیگر جوش خورده و در جهان مادّی روح انسان را فرا گرفتهاند) ترکیب یافته و در این جهان به صورت قفسه جلوهگر شده و ممکن است هزار جوش باشد، چون اصل خویهای زشت سه تاست: آز (افزونطلبی)، منائی (کبر و غرور) و رشک بردن (حسد داشتن)(39) که اوّلی آدمعلیه السلام را از بهشت بیرون نمود، و دومی شیطان را مردود ساخت، و سومی قابیل را به جهنم برد؛ ولی این سه تا، هزاران شاخ و برگ پیدا میکنند، و در زیادی و کمی نسبت به اشخاص تفاوت کلّی دارند.
هادی در بین این گفتار شیرین خود، دست به پشت و پهلو و اعضای من کشید و خرد شدهها درست، و دردها دفع شد، و از مهربانی های او قوّت و حیات تازهای در من به وجود آمد. صورت و اعضایم از کثافات و کدورات، طهارت یافته بود و شفّاف و درخشندگی داشت. فهمیدم که آن فشار، یک نوع تطهیری است برای شخص که مواد کثافات و کدورات و شرور را میگیرد، چنانکه به صورت نفت سیاه دیده شد. اگرچه در تعبیر ائمّهعلیهم السلام آمده است که شیر مادر، از دماغ بیرون میشود؛(40) ولی چون اصل شیر، خون حیض و سیاه و از آنِ نجاسات است، پس منافات ندارد که به رنگ سیاه و کثیف دیده شود.
Narvansoft.ir
[ بازدید : 179 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]